پندی کوتاه از شیخ رجبعلی خیاط ، خلف وعده نموده ام اجرت نمی گیرم

به گزارش مجله ایرکا، مرد طاقه پارچه را روی میز خیاط گذاشت و گفت: شیخ! چقدر طول می کشد تا این لباس را برایم آماده کنی؟

پندی کوتاه از شیخ رجبعلی خیاط ، خلف وعده نموده ام اجرت نمی گیرم

به گزارش خبرنگاران، شیخ در حالی که پارچه را ورانداز می کرد جواب داد: یکشنبه بیا لباست را پرو کن و پنجشنبه هم بیا لباست را تحویل بگیر. مرد راضی و مسرور از کارگاه محقر شیخ بیرون رفت و روز یکشنبه دوباره برای پرو لباسش به کارگاه شیخ آمد. شیخ لباس را برایش پرو کرد و به مرد گفت که لباسش پنجشنبه آماده است. پنجشنبه مرد با اشتیاق زیادی به کارگاه شیخ آمد. شیخ خیاط با ناراحتی گفت: من شرمسار شما شدم. کار واجبی پیش آمد و نتوانستم لباس شما را به موقع تمام کنم.

قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

مرد از شنیدن این حرف گل از گلش شگفت. با مسروری زیادی گفت: عیبی ندارد. من نیازی به این لباس ندارم. هدف من زیارت شماست. حال با این تأخیر یکبار دیگر هم می توانم شما را ببینم و این برای من بسیار لذتبخش تر است. مرد آن چنان از این اتفاق مسرور شده بود که سجده شکری به جا آورد و کارگاه شیخ خیاط را ترک کرد. پنجشنبه بعد وقتی دوباره برای بردن لباس آمد هرچه اصرار کرد شیخ خیاط از قبول دستمزد امتناع کرد. از مشتری اصرار و از شیخ انکار که من لباس شما را به موقع آماده نکردم و اجرتی هم نخواهم گرفت. در نهایت وقتی اصرار بیش از حد مشتری را دید از او خواست تا مبلغ اجرت را به خانواده نیازمندی که در آن حوالی زندگی می کردند بدهد.

----

*منتشر شده در خبرنگاران محله منطقه 20 در تاریخ 1395/2/13

منبع: همشهری آنلاین
انتشار: 12 تیر 1402 بروزرسانی: 12 تیر 1402 گردآورنده: ccirca.ir شناسه مطلب: 1602

به "پندی کوتاه از شیخ رجبعلی خیاط ، خلف وعده نموده ام اجرت نمی گیرم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پندی کوتاه از شیخ رجبعلی خیاط ، خلف وعده نموده ام اجرت نمی گیرم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید